اشعار مولانا. در این شعر مولانا اتصال به عرفان و معرفت الهی را راهی برای رسیدن به تمامی غیرممکنها میداند. به دو نقش و به دو صورت، به یکی جان من و تو.

آن دم که نشینیم در ایوان من و تو. آن زمانی که درآییم به بستان من و تو. علم به انسان همانند ماشینی در مسیر پیشرفت خود مینگرد، اما عرفان این رویکرد را مخرب.
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو.
این یکی از بهترین اشعار مولانا است. گر زان که نهای طالب جوینده شوی با ما. اشعار مولانا درباره خدا با مضامین عرفانی آن دم که نشینیم در ایوان من و تو.
میتوان گفت آنچه عرفان را از فلسفه و علم متمایز میکند، عشق است.
صد قطره ز ابر اگر به دریا بارد. بی عشق نشاط و طرب افزون نشود. داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود.
شعر مولانا در مورد خدا.
مولانا جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولوی رومی یکی از مشهورترین شعرای ایرانی است که در قرن هفتم هجری می زیست. آن زمانی که درآییم به بستان من و تو. اشعار مولانا در مورد خدا.
بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود.
مولانا جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولوی شاعر بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. وی در سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ زاده شد. The illustrated rumi ~ a treasury of wisdom from the.
بی جنبش عشق در مکنون نشود.
بی عشق وجود خوب و موزون نشود. داد باغ و دم مرغان بدهد آب حیات. داد باغ و دم مرغان بدهد آب حیات.